سکانس1
یکی از هیجان انگیز ترین سکانس ها، آن جایی بود که تو گوشه ی اتاق، کنار پنجره نشسته بودی . برف می بارید و من داشتم یک گوشه آب می شدم و "دستور زبان عشق" می خواندم .
فصل فصلم هجوم آبان هاست
تف! به جغرافیای تنهایی ...
*حوصله ت را ندارم.
*دیگر مهم نیست. من می نویسم. البته شاید.